معنی اسکنه نجاری

حل جدول

اسکنه نجاری

پرما


اسکنه

ابزار چوب سوراخ کن

پرما


ابزار نجاری

اسکنه


وسیله نجاری

اسکنه

لغت نامه دهخدا

نجاری

نجاری. [ن َج ْ جا] (حامص) درودگری. (ناظم الاطباء). نجارت. نجاره. دروگری. درگری. عمل نجار. رجوع به نجار شود.
- امثال:
کار بوزینه نیست نجاری.

نجاری. [ن َ را] (ع ص) شتر تشنه از خوردن تخم گیاه بری. (آنندراج): ابل نجاری، شتران تشنه. (ناظم الاطباء). نجری ̍. (منتهی الارب) (المنجد).

نجاری. [ن َج ْ جا] (اِخ) نام جمعی از طایفه ٔ معتزله که به عذاب قبر قائل نیستند و قرآن را مخلوق میدانند و رؤیت رب را منکرند. (انساب سمعانی). رجوع به نجاریه شود.

نجاری. [ن َج ْ جا] (ص نسبی) منسوب است به نجار که بطنی است از خزرج. (انساب سمعانی). || منسوب است به بنوالنجار که محله ای است در کوفه. (انساب سمعانی).

فرهنگ عمید

اسکنه

وسیلۀ فلزی دسته‌داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می‌برند،
(کشاورزی) یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام می‌شود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است،

فرهنگ فارسی هوشیار

اسکنه

وسیله ای که نجاران با آن چوب را سوراخ میکنند

فرهنگ معین

اسکنه

(~.) (اِ.) از اقسام پیوند برای اصلاح درخت و مرغوب ساختن میوه آن.

(اِ کِ نِ) (اِ.) ابزاری فلزی که نجّاران چوب را به وسیله آن سوراخ می کنند، بیرم.

فارسی به عربی

اسکنه

ازمیل


نجاری

نجاره

معادل ابجد

اسکنه نجاری

400

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری